tag:blogger.com,1999:blog-3669507689856030210.post759654286115236057..comments2023-06-02T13:06:31.906+03:30Comments on Ab or tion in Public: بي تفاوت نباشيمUnknownnoreply@blogger.comBlogger2125tag:blogger.com,1999:blog-3669507689856030210.post-49357200127630340502010-05-05T02:32:14.097+04:302010-05-05T02:32:14.097+04:30من همان ناشناس قبلی ام. خواستم اضافه کنم که نوشته...من همان ناشناس قبلی ام. خواستم اضافه کنم که نوشتهی شما به من تلنگري زد تا شاید اگر در چنان موقعیتی باشم جور دیگری رفتار کنم. گرچه هنوز مطمئن ام که در برابر متلکهایی که شاید در آینده به خودِ من بیندازند همچنان ساکت خواهم بود.Anonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-3669507689856030210.post-47947175563344937302010-05-05T02:26:50.100+04:302010-05-05T02:26:50.100+04:30در همهی بیست و سه سالِ زندگیام، به عنوان یک پسر،...در همهی بیست و سه سالِ زندگیام، به عنوان یک پسر، هرگز به دختري متلک نگفته ام. هنوز هم حتا نمیدانم متلک گفتن به یک دختر چه لذتي میتواند داشته باشد. با اینحال شاید در دستهی آدمهایی قرار داشته باشم که اگر ناظرِ چنین صحنهاي باشم تنها ناظرش خواهم بود. درست نمیتوانم این رفتار خودم را تحلیل کنم: یک دلیلاش شاید این است که مطمئن نیستم فردِ متلکشونده دارد از متلک شنیدن آزار میبیند یا لذت میبرد (من هر دو دسته را در میان دخترها دیده ام). نداشتنِ قدرتِ جسمیِ کافی برای درگیریِ احتمالی با یک لمپن قطعاً بخشی از آن است. روحیهی منزوی و با-خود-درگیریِ من هم بخشِ دیگر آن است. نفرتِ شدیدم از درگيریِ مستقیم با آدمهايي که از آنها نفرت دارم هم شاید بخش ديگر آن باشد. اما این را میدانم که بارها از پسرهایِ لمپن و دخترهای دبیرستانی متلکهای گوناگون شنیده ام و واکنشي به آنها نشان نداده ام و با اينهمه مطمئن نیستم که مطابق منطق شما شباهتي به آنها داشته باشم.Anonymousnoreply@blogger.com