امسال اولین باریه که نشستهام و دارم این آکادمی گوگوش رو دنبال میکنم. خیلی نکته داره این برنامه. خیلی بستر خوبیه برای شناخت جامعهی ایرانی واقعی. اما حالا اینا به کنار.
همهش به این فکر میکنم که اگر یه مملکت آزادی داشتیم و این برنامه به یک شکل گسترده و طبعن حرفهایتری برگزار میشد چهها که نمیشد. داورها مثل آمریکن آیدل میرفتن استان به استان و چه غلغلهای میشد. چقدر آدمهای بااستعداد کشف میشدن و چه حس هیجانانگیزی میداد به هممون. هیچکس صفحهی به فلانی تجاوز گروهی کنیم نمیساخت و رقابت آدمها براساس استعداد و اجراهاشون بود اما ته تهش همهمون میدونیم اینا به عمر من و شما قد نمیده.
واقعن دلم میخواد برم اون قسمت قطب رو که بیصاحاب مونده وردارم بکنم کشور و از همهی آدمایی که دوست دارم دعوت کنم بریم اونجا زندگی کنیم. مسابقات سراسری سورتمه سواری راه بندازیم. فستیوال مجسمههای برفی بذاریم. سرسرههای غولپیکر درست کنیم و همه یه دونه سگ اسکیمو هم داشته باشیم حتا خرس قطبی و مواظب پنگوئنها و قاقمها باشیم. دانشمندای کشورای دیگه هم که دارن دانش نانو رو گسترش میدن. نگران لباس گرمم نخواهیم بود. راحت.