۲۵.۵.۸۸

این قدر می نشینم پشت این لب تاپ و کار می کنم که گردنم در حال کنده شدن است، هنوز نقطه گذاری ویندوزم اشکال دارد و مجبورم ویرگول بگذارم، کلاس زبانم را منتقل کرده ام به ساعت هفت تا نه شب و خوب ریده ام به روزهای زوج هفته ام، یک همکار بی اعصاب دارم که کلی می خندم از کارهایش، از حرص خوردن های الکی اش و یک رییس که مبتلا به سندرم پای متحرک است، بدتیپ ترین موجود دنیا هستم با مانتوی خاکی-زیتونی و مقنعه ی سرمه ای، یاد گرفته ام کارهایم را طول بدهم و تند تند کار نکنم، دارم می شوم مثل بقیه اما یک فرق گنده با آن ها دارم: من گوگل ریدر دارم و آن ها ندارند و این نمی توانی بدانی که چه موهبتی است ...

۱ نظر:

Pooya گفت...

ها منم دارم، ميتوانم بدانم، ولي كم مينويسي

دنبال کننده ها

بايگانی وبلاگ