۳۱.۳.۹۱

نزدیک دو ماه پر از استرس رو پشت سر گذاشتم. ۹ ژوئن آیلتس دادم و دیروز ۱۹ ژوئن این آقا باهام مصاحبه‌ی تلفنی کرد. توی ایمیلشون نوشته بودن مصاحبه نیم ساعته اما وقتی تلفنو قطع کردم دیدم فقط ده دقیقه حرف زدیم که ۵ دقیقه‌اش مال من بود فقط. بعد از مدت‌ها دوباره یه آرتیست که این‌دفه مهم‌تر از آرتیست‌های قبلی هم بوده، ازم تعریف کرد. خوشم اومد. مزه کرده زیر دندونم بدجور. اصلن این‌که بهم گفت اکتبر کورس شروع می‌شه و ما منتظرتیم خیلی حال داد. البته نشسته‌ام که آفیشیال ایمیل بزنن که ادمیشن گرفتم. خانومه که باهام ایمیل‌بازی می‌کنه هم یک مقدار خنگه. حداقل خوبه فهمیدم اون ور آب هم آدمای این مدلی هستن که حواسِ ورِ پرفکشنیستم جمع باشه.
۲۲ ژوئن هم جواب آیلتس‌ام می‌آد. اوایل آگست هم جواب اون یکی. اصلن بعید نیست انگار که سفر ترکیه‌مون خیلی یهو، خیلی اتفاقی همزمان بشه با وقت سفارت واسه‌ی ویزا.
اعتراف می‌کنم ته دلم می‌ترسم. اعتراف می‌کنم دلم خیلیییییی هم نمی‌خواد که برم.  

۲ نظر:

ناشناس گفت...

واقعا فکر می کردی این ور آب همه عقلها سر جاشه؟
نمی بینی این دنیای گه رو با ادمهای احمقش؟
ایشالا میای می بینی از خجالتت در میان تا دیگه از فکرا نکنی

azar گفت...

من که نگفتم همه عاقلن اما ایده ام اینه کارشونو با یک تخمین بالایی بهتر از ایران انجام میدن و گیج نمی زنن. همچنان هم نظرم همینه.

دنبال کننده ها

بايگانی وبلاگ