۲۴.۱۱.۹۱

یه چیزی دیده‌ام چند روزه که خیلی به نظرم جالب میاد. طبیعیه که پول خریدنش رو ندارم. نزدیک ۹۰۰هزار تومن نمی‌دم که حالا موهای فلان‌جاهام نازک‌تر بشم. اصولن داف شدن هرگز این‌همه اولویت نداشته برایم در زندگانی وگرنه الان از اون دسته دخترایی بودم که با ترازو غذاشونو وزن می‌کردن و ورزش روزانه‌شون ترک نمی‌شد که مبادا از ۵۰ کیلو نرن بالاتر. من دهه‌ی سوم زندگی‌ام رو به زیاد غذا خوردن گذروندم و از ۴۹ کیلو بدل شدم به یه زن ۶۰ یا بعضی وقتا ۶۲ کیلویی. دوست داشتم هیکلم مثل فلان سلبریتی یا فلان دوستم بود اما خب حالا که نیست هم نیست دیگه. با وجود همه‌ی این‌ها اگه مثلن من یه سال پیش یا شش ماه پیش این وسیله‌هه رو دیده بودم شایدم می‌خریدمش چون دلار ۳۸۰۰ تومن نبود اما لیزر کردن همین جلسه‌ای ۲۰۰ تومن بود.
یادم نمی‌ره روزی که عروسی کردیم و بعدش رفتیم سکه‌هامونو بفروشیم که قرض و قوله‌ها رو صاف کنیم، سکه بود ۱۵۰ تومن تقریبن و سال ۸۶ بود. الان آخر ۹۱ است و سکه از مرز یک میلیون گذشته و منطقن ما ده برابر فقیرتر شدیم توی این نزدیک شش سال. می‌تونستیم همون سال لاتاری ببریم و الان ۶ سال باشه که آمریکا زندگی کنیم و خیلی هم تخممون نباشه مردم این‌جا چه جوری هر روز بیشتر و بیشتر فرو می‌رن اما الان ما هم جزو فروروندگانیم. ته تهش همه‌چی تقریبن به همین منواله، خیلی دیمی و شانسی و به قولی الله‌بختکی.

هیچ نظری موجود نیست:

دنبال کننده ها

بايگانی وبلاگ